Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، طرز تهیه خمیر پیتزای خانگی اصلا کار سختی نیست. اگر روش کار را بلد باشید خیلی راحت می‌توانید با صرف زمانی اندک، خمیری خوشمزه درست کنید و شام درجه‌یکی برای خود ترتیب بدهید یا خمیر را درون فریزر بگذارید و بعدا در فرصتی مناسب پیتزایی خوشمزه و عالی با آن فراهم کنید. در ادامه طرز تهیه خمیر پیتزای خانگی ترد و پفکی را با روشی آسان و سریع آموزش خواهیم داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیشتر بخوانید: دنیای خمیرها | راهنمای خرید خمیر آماده برای پیراشکی و پیتزا

بیشتر بخوانید: طرز تهیه خاگینه تبریزی | در ۷ دقیقه یک پیش‌غذای خوشمزه بپزید طرز تهیه شامی ازمیری | غذایی ترکیه‌ای با دستورپخت ساده طرز تهیه پنکیک آلبالو و گیلاس | تا حالا نان و میوه خورده‌اید؟ ؛ پنکیک میوه یعنی همین طرز تهیه لگیمات با شعریه | دسر معروف و خوشمزه بوشهری و عربی طرز تهیه حلوای زعفرانی | نکات کلیدی پخت پرطرفدارترین دسر سنتی ایرانی طرز تهیه فلافل خوشمزه | فوت‌وفن پخت فلافل لبنانی در خانه طرز تهیه رب‌ خانگی | فوت کوزه‌گری درست‌کردن رب گوجه‌فرنگی در خانه مواد لازم برای تهیه خمیر پیتزا سه‌چهارم پیمانه آب ولرم (داغ نباشد) یک قاشق چای‌خوری مایه خمیر ( خمیر مایه را می‌توانید از نانوایی‌ها یا فروشگاه‌های آنلاین تهیه کنید) دو پیمانه آرد همه‌کاره (ممکن است لازم باشد آرد بیشتری بریزید) نصف یا یک قاشق چای‌خوری نمک

مراحل و طرز تهیه خمیر پیتزا

۱- حل کردن مایه‌ خمیر در آب

مایه‌ خمیر را در آب حل کنید. آب را در یک کاسه یا ظرفی با اندازه‌ متوسط برای مخلوط کردن بریزید. مایه‌ خمیر و آب را با هم مخلوط کنید و ۳ تا ۵ دقیقه به آن زمان بدهید تا مایه‌ خمیر در آب حل بشود.

۲- ورز دادن خمیر

نمک، آب و خمیرمایه حل‌شده در آب را به آرد اضافه کنید تا خمیر به دست آید. خمیر را به‌مدت ۵ دقیقه ورز بدهید تا یک گلوله خمیری یکدست و کمی چسبناک درست شود که کش می‌آید. ورز دادن خمیر به‌مدت ۵ تا ۸ دقیقه با دست روی پیشخوان یا به کمک همزن با درجه سرعت متوسط به شکل‌گیری خمیری خوب کمک می‌کند. اگر خمیر به دست یا کاسه می‌چسبد و مانند یک آدامس بادکنکی شده، بهتر است یک قاشق غذاخوری آرد به آن اضافه کنید، البته ممکن است لازم باشد چند بار این کار را تکرار کنید تا کار با آن ساده‌تر بشود. یادتان باشد در اضافه کردن آرد زیاده‌روی نکنید.

► بعد از درست شدن خمیر، چند انتخاب پیش رو دارید:

۱- بلافاصله از خمیر استفاده کنید.

اگر عجله دارید، خمیر را بلافاصله بعد از درست کردن استفاده کنید. اما یادتان باشد که خمیر پُف نکرده و اگر با آن پیتزا درست کنید، خمیری نازک و تُرد خواهید داشت.

۲- اجازه بدهید خمیر یک تا یک ساعت و نیم استراحت کند.

کاسه‌ مخلوط کردن خمیر را تمیز کنید، سپس کاسه و خمیر را کمی با روغن زیتون چرب کنید. خمیر را به کاسه بازگردانید، روی آن را بپوشانید و یک ساعت تا یک ساعت و نیم ساعت صبر کنید تا خمیر پُف کند.

۳. خمیر را در فریزر نگهداری کنید.

خمیر و ظرفی که می‌خواهید خمیر را در آن نگهداری کنید کمی با روغن زیتون چرب کنید. خمیر را می‌توانید تا ۳ روز در فریزر نگهداری کنید. اگر زمان کافی در اختیار دارید، قبل از فریز کردن خمیر، ۳۰ دقیقه اجازه بدهید که پُف کند و بعد آن را در فریزر بگذارید. البته اگر زمان ندارید و نمی‌توانید ۳۰ دقیقه صرف پُف کردن خمیر کنید هم اشکالی ندارد و مشکلی پیش نخواهد آمد.

آماده‌سازی فِر برای پختن پیتزا

اگر خمیرتان را از فریزر بیرون می‌آورید، باید یک ساعت صبر کنید تا یخ آن باز شده و آماده‌ پختن شود. سینی فِر را به‌صورت برعکس در قسمت پایینی فر گذاشته و تا ۴۵۰ درجه فارنهایت یا ۲۳۲٫۲ سانتیگراد گرم کنید.

شکل دادن به خمیر پیتزا

خمیر را به دو قسمت تقسیم کنید. اگر خمیر حالت چسبنده دارد، باید کمی آرد به آن بپاشید. هر قسمت از خمیر را به‌طور جداگانه آماده کنید. ابتدا یکی از قسمت‌های خمیر را بردارید. آن را بکشید و با وردنه صاف کنید. سپس آن به‌شکل دایره‌ ۲۵٫۵ سانتی دربیاورید. بعد آن را روی کاغذ روغنی ۳۰٫۵ سانتی‌متر مربعی پوشیده از آرد ذرت پهن کنید.

چیدن مواد روی خمیر

خمیر را با یک قاشق چای‌خوری روغن زیتون چرب و آن را با کمک کاغذ روغنی به سینی فِر که از قبل داغ شده منتقل کنید. به‌اندازه‌ یک‌چهارم فنجان سُس گوجه‌فرنگی را به‌شکل ورقه‌ای نازک روی خمیر دربیاورید، دو سانتی‌متر از لبه خمیر را با سس نپوشانید. روی خمیر می‌توانید پنیر پیتزا و چیزهای مختلفی که دوست دارید بریزید. این دیگر به سلیقه و انتخاب شما بستگی دارد.

پختن پیتزا

حالا باید پیتزا را به‌ مدت ۸ تا ۱۲ دقیقه بپزید؛ یعنی تا زمانی که خمیر به‌رنگ قهوه‌ای-طلایی درآید و پنیر روی آن کاملا آب و برشته شود. بعد از پخت کامل، پیتزا را از فر بیرون بیاورید و بگذارید تا به‌مدت ۵ دقیقه کمی سرد بشود.

► یادتان باشد که…

حدودا ۴۵۰ گرم خمیر برای ۲ نفر کافی است و اصطلاحا در دستور آشپزی‌های غربی به آن پیتزای ۱۰ اینچی می‌گویند. قبل از شکل دادن به خمیر، ریختن مواد روی آن و پختن، اجازه بدهید که خمیر نیم تا یک ساعت پُف کند. در مورد پختن پیتزا هم بدانید که ابتدا فر را خوب داغ کنید (حداقل ۲۶۰ سانتیگراد، از این داغ‌تر هم اشکالی ندارد). این کار باعث می‌شود که پیتزا سریع پخته شود و خمیر آن از بیرون برشته، طلایی و زیبا و از درون نرم و باب دندان باشد. هر چقدر، مواد روی سطح خمیر بیشتر باشد، پختن بیشتر طول می‌کشد. ضمن این‌که مواد بیشتر باعث می‌شود پیتزا به حد کافی برشته و خوشمزه نشود و حالت شُل و نامطلوبی پیدا کند. پس بهتر است روی آن را خیلی شلوغ نکنید و به پنیر با کیفیت و مقداری ماده‌ دلخواه خوشمزه اکتفا کنید.

► چند نکته مهم برای تهیه خمیر پیتزای خانگی توجه داشته باشید که اگر می‌خواهید خمیر تردی داشته باشید بهتر است آن را در یخچال بگذارید تا به‌آرامی ور بیاید. با این روش عمل ور آمدن کندتر انجام می‌شود ولی خمیر تردتر می‌شود. اکثر رستوران‌ها هم خمیر پیتزا را از شب قبل آماده می‌کنند و در یخچال می‌گذارند. شیر هم باعث تردتر شدن و مزه بهتر خمیر می‌شود. وقتی که خواستید خمیر را استفاده کنید، یکی‌دو دقیقه ورز بدهید تا حجمش کم شود. این خمیر برای دو یا سه پیتزای متوسط کافی است. توجه داشته باشید موقع پهن‌کردن، ضخامت کلفت‌ترین قسمت پیتزا بیشتر از دو سانتی‌متر نشود.

منابع: Fidilio ، Chetor

کد خبر 535702 برچسب‌ها مواد غذایی آشپزی - دستور پخت تغذیه مهارت‌های زندگی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: نمک مواد غذایی آشپزی دستور پخت تغذیه مهارت های زندگی تهیه خمیر پیتزای خانگی طرز تهیه خمیر پیتزا کردن خمیر یک ساعت یک قاشق روی آن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۹۹۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!

      داستان کوتاه

      مریم رحمَنی

       یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجره‌ی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیده‌ام.مثل وقت‌هایی که خواب می‌بینم و بلافاصله بعد از بیدار شدن دنیای خواب و بیداری را نمی‌توانم از هم تفکیک کنم.

   پرده‌ی پنجره را کنار زدم و توی تاریکی مطلق حیاط هیچ چیز ندیدم. بی‌اختیار دست کشیدم به تشک تخت و دستم که به جسم گرم جمشید خورد، بی که برگردم و نگاهش کنم، پتو را کشیدم تا زیر چانه‌ام و سعی کردم دوباره بخوابم. چشم‌هایم بسته نمی‌شد و مدام تصویر مردی قوی هیکل می‌آمد جلوی چشمم که با نقاب مشکی و چاقوی تیز توی دستش بالای سر من و جمشيد ایستاده و... . هی چشم‌هایم را باز می‌کردم و سعی می‌کردم با تکان خوردن جمشيد را بیدار کنم، اما حالا بعد از گذشت یازده سال دیگر فهميده بودم این شکل خروپف کردن پشت سرش خواب عمیقی است که با این تکان‌ها، حتی با افتادن احتمالا یک هیکل درشت مردانه توی حیاط نمی‌شود بیدارش کرد. 

  نور چراغ توی حیاط هی خاموش و روشن می‌شد و داشتم فکر می‌کردم کاش برای عوض کردنش بیشتر پافشاری کرده بودم یا لااقل خودم می‌رفتم یک لامپ می‌خریدم و خودم عوضش می‌کردم، حالا مگر عوض کردن یک لامپ چقدر کار دارد که من این چیزها را بیاندازم گردن جمشید و او هم هربار با گفتن جمله‌ی "چقدر جدیدا حساس شدی"، از زیرش شانه خالی کند و مثلا بگوید فعلا که نور دارد! 

  لای پنجره باز بود و سوز تندی می‌آمد توی اتاق که برای هوای اردیبهشت ماه زیادی سرد بود. بالاپوشم را از روی پشتی صندلی برداشتم و انداختم روی دوشم. 

   برگ‌های درخت اکالیپتوس توی خیابان که نصفش کشیده شده بود توی حیاط خانه‌ی ما، همین‌طور داشتند تکان می‌خوردند و یک صدای خش‌خش ریزی توی هوا می‌رقصید. 

   بوی دود سیگار از کنار بینی‌ام رد شد و بی‌هوا سرم را بالا گرفتم و دنبال ماه توی آسمان گشتم. در هوای آلوده‌ی مرکز شهر و وسط این‌همه شلوغی کمتر پیش‌ می‌آید ماه را گوشه‌ای از آسمان ببینم. با زن همسایه‌ی طبقه‌ی بالا که آمده بود دم پنجره و سیگار می‌کشید چشم تو چشم شدم. سرم را به علامت سلام تکان دادم و بالاپوشم را از دو طرف هی کشیدم فقط برای اینکه کاری کرده باشم. چون آن‌قدرها که تصور می‌کردم باد سردی نمی‌وزید. 

-شما هم خواب‌تون نمیاد؟ 
- یه صدایی از توی حیاط شنیدم، اومدم پی‌اش! 

هم‌زمان گوش تیز کردم که صداهای اطرافم را به‌خاطر بسپارم. 

- من هیچ صدایی نشنیدم! 
-مطمئنید؟ صدای وحشتناک افتادن یه چیزی از پشت بوم بود.
 
کلمه‌ی پشت بام در لحظه روی زبانم چرخید وگرنه اصلا چه می‌دانستم آن "چیز" احتمالا سنگین از کجا افتاده روی زمين. 


به شازده کوچولو فکر کردم و دوباره فکر کردم آن صدا برای شازده کوچولو بودن زیادی بزرگ بود. 

زن گفت: چای یا قهوه می‌خورید؟ 
گفتم: این موقع شب نه! خوابم می‌پرد و تا صبح باید داستان‌سرایی کنم! 
از حرف خودم خندیدم و گمان کردم حرف بامزه‌ای زده‌ام، چهره‌ی بی‌تفاوت زن از آن فاصله و زیر نور کم رمق ماهی که اصلا نمی‌دانستم کجاست خنده‌ام را جمع کرد و دوباره بالاپوشم را از دو طرف کشیدم به خودم. 

زن گفت: شب‌ها خیلی طولانی‌اند. 
و دیدم که سیگار دیگری روشن کرد. روی نیمکت کهنه‌ی وسط حیاط نشستم تا راحت‌تر بتوانم به حرف‌هایش گوش کنم. گردنم درد گرفته بود.
-شاید بهتر باشد از اول غروب دیگر چای یا قهوه نخورید! 

-پس چکار کنم؟ 
- من و همسرم فیلم می‌بینیم. گاهی بازی می‌کنیم. منچ و مارپله. 

دوباره خندیدم و دوباره خنده‌ام را و بالاپوشم را جمع کردم. 
- فیلم‌های توی خیابان را هر روز می‌بینم. فیلم زندگی خودم را هرشب مرور می‌کنم. فیلم به چه کارم می‌آید. 

داشت لابلای برگ‌های اکالیپتوس دنبال چیزی می‌گشت. 
- ها... بیا... اومد بالاخره

-چی اومد؟ 
-ماه! خودتم داشتی دنبالش می‌گشتی.

از روی نیمکت بلند شدم و آمدم نزدیک ساختمان روی پنجه‌ی پا و دیدمش. عینکم را نزده بودم و چیزی که می‌دیدم مجموعه‌ای ابری از نور زرد بود. خب همین هم غنیمت بود. اینکه من درست نمی‌دیدمش دلیل بر درست نبودنش نبود. 

-قشنگه.. نه؟ 
-خیلی 

-فکر کن یه چیز گرد خیلی بزرگ وسط آسمون همینجور معلق وایساده، خود تو هم روی یه چیز گرد خیلی بزرگِ معلق وایسادی! اون تو رو نگاه می‌کنه، تو اونو. 

صدای گوشخراش یک موتور سیکلت برای چند لحظه ارتباط کلامی ما را قطع  کرد. 

دستم را گذاشتم پشت گردنم و پرسیدم: شما صدای افتادن چیزی را از آسمان نشنیدید؟ 
- شاید شازده کوچولو بوده و با صدای بلندی خندید. آن‌قدر صدای خنده‌اش بلند شد که فکر کردم حتما جمشيد از خواب می پرد.
 
-برای صدای شازده‌کوچولو زیادی بزرگ بود آخه
-گفتی قهوه نمی‌خوری؟ 
حتی منتظر جوابم نماند. پنجره را بست و چراغ را خاموش کرد. 

یک برگ اکالیپتوس از روی زمين برداشتم و با دستم خردش کردم. بوی عجيبی دارد و هربار که همچین بوهایی به هم می‌خورد تصمیم‌های عجیبی برای خانه‌داری می‌گیرم. مثلا اینکه چند برگ ازش بچینم و ببرم خانه و شب‌ها دم‌نوش‌های خوشمزه درست کنم. یا این‌که فردا عصر حتما کیک هویج درست می‌کنم و برای همسایه‌ی طبقه‌ی بالا می‌برم و باهاش دوست می‌شوم. یا از این به بعد حتما توی قوری چای عناب می‌ریزم. 

برگ‌ها را از توی دستم ریختم کف حیاط. 

توی آشپزخانه صدای سوت کتری بلند شد. جمشيد با قیافه‌ی یک قاتل فراری نشسته بود پشت میز و یک صدای ممتد زشت را با جعبه‌ی خالی کبریت در می‌آورد و هی زیر لب می‌گفت انگار یه دسته غاز وحشی حمله کردن تو اتاق خواب! صدای کشیده شدن پایه‌ی صندلی از جایم پراند و جمشيد درست روی لبه‌ی درگاهی آشپزخانه رویش را به‌سمتم برگرداند و گفت: یادته گفته بودی وقتی بچه بودی یه دسته غاز وحشی از وسط کوچه‌تون رد شدن و تو ترسیدی؟ 

گفتم آره. اولین‌بار بود که یکی از بچه‌های کوچه داشت ماجرای قتل اميرکبير توی حمام فین رو تعریف می‌کرد. 

- و تو فکر کردی قاتل‌های امیرکبیر حمله کردن! 
قهقهه زد و محکم خورد به در آشپزخانه. از صدای کوبیده شدن در به دیوار تکان سختی خوردم و پشت گردنم تیر کشید. 

بعد خودش را جمع کرد و صورتش را جدی کرد و گفت:
-حق داشتی! حمله‌ی غازهای وحشی خیلی ترسناکه! 

قوطی نسکافه و جعبه‌ی چای کیسه‌ای کنار هم و هر دستم روی یکی‌شان. 
یا باید چای می‌خوردم یا یک قهوه‌ی فوری.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • دانشکده طراحی سوئیس: مبلمان را در بسته بندی به اندازه پیتزا بخرید، در خانه به اندازه واقعی می رسند! (+عکس)
  • رولت یخچالی یک شیرینی فوری بدون نیاز به فر
  • پاری‌سن‌ژرمن با تساوی خانگی مهیای سفر به آلمان شد
  • فرار بزرگ شاگردان آلونسو از باخت؛ ادامه شکست ناپذیری لورکوزن
  • تداوم شکست‌ناپذیری تیم آلونسو با فرار از شکست خانگی
  • درمان خانگی آبله مرغان + بهترین دارو برای از بین بردن جای جوش
  • وقتی هوش مصنوعی از هر چیزی توپ درست کنه! (عکس)
  • کارشناس داوری: بازیکن پرسپولیس قبل از زدن گل اول خطا کرد
  • (ویدئو) نحوه درست کردن برنج پف کرده در خیابان‌های هند
  • آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!